واگرایی (Divergence) در تحلیل تکنیکال
واگرایی Divergence زمانی رخ میدهد که قیمت در خلاف جهت یک اندیکاتور مانند RSI یا هر نوع داده دیگری حرکت کند. این موضوع که چه داده یااندیکاتوری را برای تشخیص واگرایی انتخاب کنیم به تستها و نتایج استفاده از آن واگرایی در تحلیل تکنیکال بازمیگردد.
برخی از افراد از RSI و برخی از MACD استفاده میکنند؛ اما این امکان وجود دارد که به عنوان مثال واگرایی Divergence پوند را با شاخص دلار نیز بررسی کرد و اتفاقا نتایج بسیار خوبی گرفت. قبل از اینکه بیشتر وارد مبحث شویم این تصویر را ببینید. قیمت پوند یک سقف بالاتر از سقف قبلی خودش ثبت کرده است؛ اما در همین حال RSI رو به پایین حرکت کرده و سقف پایینتر نسبت به سقف قبلی ساخته است. در چنین حالتی واگرایی داریم. اگرایی یعنی تضاد بین جهت حرکت قیمت و اندیکاتورها که قابلیت پیشبینی تغییرات بالقوه روند و چرخش قیمت را داراست. در واقع واگرایی زمانی رخ میدهد که نمودار قیمت در جهت نمودار اندیکاتور (یا هر داده دیگری!) حرکت نکند که باعث ایجاد تفاوت در جهت حرکتشان میشود. شامل 4 نوع معمولی مثبت و منفی (RD)، مخفی مثبت و منفی (HD) است.
واگرایی ترجمه واژه انگلیسی Divergence (دیورژانس) است. تعریف آن در دیکشنری کمبریج بدین صورت است: “وضعیتی که در آن دو چیز متفاوت میشوند یا تفاوت بین آنها افزایش مییابد.” در زبان شیرین فارسی، Divergence بصورت “واگرایی” ترجمه شده و در لغت به معنای “دوری” است و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال دقیقا به همین مفهوم است!
انواع واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال
واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال انواع مختلفی دارد و در دستهبندیهای متفاوتی هم قرار میگیرند. اولین دستهبندی واگرایی Divergence منفی و مثبت است. وقتی واگرایی منفی رخ میدهد، قیمت ارز تمایل به پایین آمدن و وقتی واگرایی مثبت رخ میدهد، ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگری، تمایل به بالا رفتن دارد.
در واگرایی مثبت معمولا قیمت یک دارایی یک کف جدید و پایینتر ثبت میکند و از آن طرف اندیکاتور ما که میتواند هرچیزی باشد، شروع به رشد و زدن سقف جدید میکند. در واگرایی منفی قیمت یک سقف بالاتر میزند؛ اما اندیکاتور مورد استفاده ما، سقف پایینتر میزند که مثال این نوع واگرایی را در بخش قبلی بین پوند و RSI دیدیم.
ما معمولا از واگرایی Divergence برای فهمیدن قدرت یک روند استفاده میکنیم؛ وقتی واگرایی رخ میدهد؛ معمولا به این معناست که قدرت یک روند نزولی یا صعودی در حال کاهش است. در این شرایط میتوانیم به دنبال نقاطی برای بازگشت قیمت باشیم. استفاده خالی و صرف از واگرایی شاید ایده خوبی نباشد و یکی از مهمترین کاربردهای واگرایی در تحلیل تکنیکال همین گرفتن تاییدیه برای دیگر سبکها است.
تفاوت واگرایی Divergence معمولی و مخفی
اگر قیمت یک کف و سقف پایین و بالاتر بسازد؛ اما اندیکاتو یا اوسیلاتور مورد نظر ما نتواند کف و سقف پایین یا بالاتر بسازد، ما با یک واگرایی معمولیمواجه هستیم که در بخش قبلی هم به عنوان واگرایی مثبت و منفی آن را دسته بندی کردیم. حال یک نوع واگرایی دیگر نیز وجود دارد که اندازه واگراییهای معمولی قدرت ندارد؛ اما پیدا کردن آن همیشه یک تاییدیه و ایده خوب برای ترید است.
واگرایی Divergence مخفی بولیش به این صورت است که قیمت یک کف بالاتر در یک روند نزولی میسازد و تبدیل به روند صعودی میشود؛ اما در همان زمان اندیکاتور ما یک کف پایینتر میزند. چنین حالتی امکان بازگشت قیمت را بالا برده و تاییدی برای صعودی شدن قیمت دارایی مد نظر ماست. از آن طرف وقتی یک سقف پایینتر در روند صعودی زده شده و قیمت نزولی میشود؛ اندیکاتور در حالت واگرایی مخفی میرود و یک سقف بالاتر میسازد که تاییدیه خوبی برای نزولی شدن روند است. در کل واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال نقش بزرگی در تاییدیهها دارد و واگرایی مخفی و معمولی برای این کار قابل استفاده است. در مورد واگرایی مخفی و معمولی تقریبا میتوان گفت که واگرایی معمولی به معنای بازگشت روند و واگرایی مخفی به معنای تایید ادامه روند است.
کاربرد واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال
2 نوع اندیکاتور داریم: پیشرو و تاخیری. در واقع اندیکاتورهای تاخیری (Lagging) دنبالهرو روند بودند و بعد از شکلگیری روند اخطارهای لازم را صادر میکردند بنابراین استفاده از آنها باعث از دست رفتن قسمتی از روند میشد! ابزار واگرایی به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال، همراه روند حرکت میکند نه پشت سر آن! و با بهرهگیری از آن میتوان رفتار آینده بازار را پیشبینی کرد.
بیشترین کاربرد واگرایی Divergence در تعیین تغییرات روند و چرخش قیمتها است. همچنین در تعیین سطوح حمایت و مقاومت، استفاده همزمان با سطوح فیبوناچی و… کاربرد دارد. تشخیص واگراییهای قوی در نمودار قیمت و اندیکاتورها میتواند باعث افزایش دقت و اعتبار تحلیل شود و فرصتهای معاملاتی بیشتری را برای معاملهگر فراهم آورد.
نکات تایید و اعتبار واگرایی Divergence
به طور کلی اگر واگرایی Divergence روی سطوح حمایت و مقاومت قوی شکل گرفته باشد و یا نقاط بازگشت روی سطوح معتبر فیبوناچی واقع شود تحلیل تکنیکال از اعتبار و دقت بالاتری برخوردار است. در صورت مشاهده واگرایی Divergence هنگام شکست خطوط حمایت و مقاومت، احتمال نامعتبر بودن شکست و پس گرفتن سطوح شکست شده وجود دارد. از آنجایی که RD مربوط به تغییر روند و HD مربوط به اصلاح روند است هنگام شکست خط روند باید منتظر RD باشیم همچنین هنگام پولبک و در سطوح فیبوناچی ریتریسمنت نیز انتظار وقوع HD را خواهیم داشت. اگر تایید واگرایی Divergence توسط چند اسیلاتور مختلف انجام شود اعتبار و قدرت آن بیشتر است. اگر برخی اسیلاتورها واگرایی را تایید کردند اما برخی دیگر آنرا تایید نکردند نشان از قدرت کمتر آن است. در این موارد برای تایید واگرایی از اندیکاتور MACD استفاده کنید. اعتبار واگراییها در مناطق اشباع و یا سطوح کلیدی اندیکاتورها بیشتر است. برای مثال اگر در محدود بالای 70 در اسیلاتور RSI، واگرایی منفی شناسایی شود احتمال ریزش قیمت ها بیشتر است. اگر واگرایی با الگوهای کندل استیک بازگشتی مثل کندل دوجی، چکش، Hanging Man و… همراه شود اعتبار آن بیشتر است. هر چه شیب خطوط تندتر باشد واگرایی از قدرت بالاتری برخوردار است و احتمال چرخش قیمت بیشتر خواهد بود.
معایب و محدودیتهای واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال
درست مثل هر ابزار دیگری واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال نیز محدودیتها و معایبی دارد. توجه به این نکته ضروری است که از واگرایی Divergence صرف و تنها نمیتوان به عنوان روشی برای ترید استفاده کرد و اگر هم این کار را انجام میدهید، حتما به مدیریت سرمایه توجه کنید. واگرایی در تحلیل تکنیکال بیشتر به عنوان یک تاییدیه و تکمیل کننده بقیه تحلیل شما کاربرد دارد. اگر واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال را با مبحث دیگری در تحلیل؛ همچون الگوی تری درایو ترکیب کنید، نقطه ورود بهتری دارید. همان طور که در تصویر میبینید قیمت به واگرایی اول اهمیتی نداده؛ اما بعد از ایجاد تری درایو، واگرایی دوم کار کرده و قیمت ریزش داشته است.
واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال با وجود اینکه اغلب با اندیکاتورها کار میکند و شاید برخی از افراد آن را قبول نداشته باشند؛ اما واقعا یکی از بهترین تاییدیهها برای دیگر سبکها مانند پرایس اکشن است. شما میتوانید با تمرین کردن انواع واگراییها را خیلی سریع در نمودار پیدا کنید و نیاز نیست از اندیکاتور واگرایی استفاده کنید. حتما در استفاده از واگرایی حواستان به دیگر آرایههای تکنیکال در چارت نیز باشد و آنها را ترکیب کنید در تحلیل تکنیکال، اکثر اندیکاتورها می توانند سه نوع سیگنال معاملاتی مختلف ارائه دهند: عبور از یک خط سیگنال اصلی، عبور از خط مرکزی و واگرایی اندیکاتور. این مطلب درخصوص مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال است واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال (technical analysis) ممکن است یک حرکت مثبت یا منفی عمده قیمت را نشان دهد. واگرایی مثبت زمانی رخ می دهد که قیمت یک دارایی به پایین ترین حد خود برسد، در حالی که شاخصی مانند جریان پول شروع به صعود می کند. برعکس، واگرایی منفی زمانی است که قیمت به بالاترین حد جدید برسد اما اندیکاتور مورد تجزیه و تحلیل به پایین ترین حد برسد.
معامله گران از واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال، برای ارزیابی حرکت اساسی در قیمت دارایی و برای ارزیابی احتمال برگشت قیمت استفاده می کنند. به عنوان مثال، سرمایه گذاران می توانند نوسانگرها و شاخص هایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) را بر روی نمودار قیمت ترسیم کنند. اگر سهام در حال افزایش است و به اوج های جدید می رسد، در حالت ایده آل RSI نیز در حال رسیدن به اوج های جدید است. اگر سهام در حال رسیدن به اوج های جدید باشد اما RSI شروع به رسیدن به حدهای پایین تر کند، این موضوع هشدار می دهد که روند صعودی قیمت ممکن است ضعیف شود. این واگرایی از نوع واگرایی منفی است. سپس معاملهگر میتواند تعیین کند که آیا میخواهد از موقعیت خارج شود یا در صورتی که قیمت شروع به کاهش کند، یک توقف ضرر (stop loss) تعیین کند.
در واگرایی Divergence مثبت، وضعیت مخالف است. تصور کنید که قیمت یک سهم در حال کاهش در سطوح جدید است، در حالی که RSI با هر نوسان در قیمت سهام، پایینترین قیمتها را افزایش میدهد. سرمایه گذاران ممکن است به این نتیجه برسند که پایین ترین سطح قیمت سهام در حال از دست دادن حرکت نزولی خود است و ممکن است به زودی روند معکوس شود. درک واگرایی در تحلیل تکنیکال می تواند منجر به سودآورترین معاملات شود، زیرا به معامله گر کمک می کند تا تغییرات در پرایس اکشن را تشخیص داده و به آن واکنش نشان دهد. این موضوع نشان میدهد که چیزی در حال تغییر است و معاملهگر باید گزینههای خود را در نظر بگیرد، فروش یا حد ضرر. مشکل زمانی پیش میآید که ضمیر شخص مانع انجام یک تجارت سودآور میشود. شما باید بر اساس آنچه واگرایی قیمت واقعاً انجام میدهد، اقدام صحیح را انجام دهید، نه آنچه فکر میکنید در آینده ممکن است انجام دهد. در طول تحلیل تکنیکال، واگرایی Divergence نشانگر حرکت مثبت یا منفی قیمت است. برای واگرایی مثبت، قیمت یک دارایی به پایین ترین حد جدید کاهش می یابد، در حالی که شاخصی که این دارایی را دنبال می کند، الگوهای صعود را نشان می دهد.
از سوی دیگر، واگرایی Divergence منفی زمانی است که قیمت دارایی به بالاترین حد جدید صعود می کند، در حالی که اندیکاتور، مانند یک نوسان ساز (oscillator)، یک اوج پایین تر را تشکیل می دهد یا نشانه هایی از کند شدن را نشان می دهد، مانند شروع یک روند نزولی.
به طور کلی، معامله گران از واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال برای دو منظور استفاده می کنند:
ارزیابی حرکت قیمت دارایی ارزیابی احتمال وقوع معکوس
اگر قیمت سهام و ابزار تحلیل تکنیکال، مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، در یک جهت حرکت کنند، نشان دهنده افزایش حرکت است. با این حال، اگر قیمت سهام در حال افزایش است اما RSI کندتر افزایش می یابد (واگرایی منفی) این سیگنالی است که روند صعودی شروع به تضعیف، همراه با پتانسیل معکوس می کند.
از آن زمان به بعد، معاملهگر احتمالاً تعیین میکند که چه زمانی استاپ لاس یا محدودیتهایی را برای خروج از موقعیت خود تعیین کند. برای واگرایی مثبت، قیمت سهام پایین میآید، در حالی که ابزار تحلیل تکنیکال پایینترین سطح را نشان میدهد که ممکن است نشانههایی از بازگشت بالقوه روند صعودی را نشان دهد. از چنین نقطه ای، معامله گران احتمالا تصمیم می گیرند که چه زمانی وارد یک موقعیت شوند، قبل از اینکه مومنتوم شروع به رشد کند.
واگرایی Divergence در تحلیل تکنیکال، یا صعودی است یا نزولی و بر اساس قدرت طبقه بندی می شود. واگرایی کلاس A قوی تر از کلاس B است و واگرایی کلاس C ضعیف ترین آنهاست. معامله گران باتجربه تمایل دارند واگرایی های کلاس B و کلاس C را صرفاً به عنوان شاخص های بازار متلاطم نادیده بگیرند و فقط در دوره های واگرایی کلاس A برای محافظت از سود اقدام کنند.
ثبت دیدگاه
0دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاهتان ثبت میشود.