اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) یک اندیکاتور پس رو است که برای تحلیل نمودارهای قیمتی ارزهای دیجیتال و سایر بازارهای مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای درک ماهیت این اندیکاتور نیاز است

که با مفهوم میانگین متحرک (Moving Average) آشنا شویم. میانگین یک معیار آماری در ریاضیات است که در ساده‌ترین حالت از تقسیم مجموع یک سری داده به تعداد آن‌ها به دست می‌آید. از میانگین برای نمایش دادن متوسط یک مجموعه داده استفاده می‌شود.

در صورتی که تعداد زیادی داده در یک مجموعه وجود داشته باشد و میانگین‌گیری تنها بر روی تعداد محدودی از داده‌های آن‌ها صورت بگیرد در این صورت میانگین متحرک (Moving Average) داده‌ها ایجاد می‌شود. با توجه به روش محاسبه شده اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) می‌توان گفت که سه متغیر اصلی برای ایجاد مووینگ اورج وجود دارد. متغیر اول داده مورد نیاز است که در بازارهای مالی معمولا از قیمت پایانی هر کندل برای محاسبات استفاده می‌شود. متغیر دوم دوره زمانی برای ایچاد میانگین متحرک است. هر چه بازه زمانی مورد استفاده برای این اندیکاتورها کم باشد، اندیکاتور Moving Average به نمودار قیمت شبیه‌تر است. متغیر سوم تاثیر گذار در نمودار مووینگ اورج روش ریاضی مورد استفاده برای آن است.

انواع میانگین متحرک (Moving Average)

اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) معمولا بر روی داده‌های قیمت اعمال می‌شود و منحنی‌هایی را دور قیمت تشکیل می‌دهد که ممکن است بر اساس شرایط بازار بالای نمودار قیمت یا پایین آن قرار بگیرد. شکل این اندیکاتور علاوه بر دوره زمانی، به تابع ریاضی مورد استفاده نیز بستگی دارد زیرا توابع مختلف مقادیر متفاوتی را برای اندیکاتور میانگین متحرک تولید می‌کنند. علاوه بر این وزن دهی به مقادیر نیز می‌تواند باعث تغییر در شکل اندیکاتور میانگین متحرک شود. اندیکاتور میانگین متحرک ساده (SMA) و اندیکاتور میانگین متحرک نمایی (EMA) دو دسته اصلی انواع مووینگ اورج است.

اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) ساده SMA

اولین نوع اندیکاتور Moving Average با نام اندیکاتور میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average | SMA) شناخته می‌شود که از روش میانگین‌گیری حسابی بدون وزن برای محاسبات مربوط به اندیکاتور استفاده می‌کند. در این حالت وزن تمامی داده‌های استفاده شده برای میانگین گیری با یکدیگر برابر است و تغییرات اندیکاتور به داده‌های نهایی وابسته نیست و کندتر حرکت می‌کند.

برای محاسبه SMA نیاز است که داده‌های مربوط به قیمت و دوره زمانی ایجاد اندیکاتور مشخص باشد. در چنین شرایطی با تقسیم مجموع قیمت کندل‌ها در دوره مورد نظر به دوره، میانگین متحرک (Moving Average) ساده ایجاد می‌شود. تاثیر قیمت در کندل آخر دوره با تاثیر قیمت کندل اول دوره برابر است و به همین دلیل تغییرات اندیکاتور نسبت به تغییرات نهایی ایجاد شده در قیمت کند است. برای حل این مشکل اندیکاتور میانگین متحرک نمایی (EMA) ایجاد شده است.

اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) نمایی EMA

همانطور که گفته شد، مووینگ اورج ساده SMA نسبت به تغییرات قیمت در کندل‌های آخر بی تفاوت است. این در حالی است که در واقعیت قیمت همواره تاثیر بیشتری از کندل‌های نزدیک به خود می‌گیرد و اثرپذیری کمتری نسبت به کندل‌های قدیمی‌تر دارد. اندیکاتور EMA برای حل این مساله ایجاد شده است که در آن کندل‌های قیمتی موجود در هر دوره بر اساس یک ضریب در محاسبات اضافه می‌شوند تا بتوانند بیشتر قیمت کندل‌های نهایی را بر روی قیمت اعمال کنند.

ضریب استفاده شده در اندیکاتور EMA با عنوان ضریب هموارسازی (m) مشخص می‌شود. اگر دوره محاسباتی اندیکاتور را با حرف p نمایش دهیم در این صورت ضریب هموارسازی از تقسیم عدد 2 بر p+1 به دست می‌آید. به عنوان مثال، اگر دوره محاسباتی ما 30 روزه باشد، در این صورت ضریب هموارسازی برابر 2/31 می‌شود. پس از محاسبه ضریب هموارسازی نوبت به محاسبه مقادیر اندیکاتور EMA می‌رسد.

برای محاسبه مقدار اندیکاتور EMA در هر کندل به مقدار آن در کندل قبلی نیاز است. برای نقطه شروع کار که مقدار قبلی برای اندیکاتور میانگین متحرک نمایی وجود ندارد از مقدار اندیکاتور SMA استفاده می‌شود. اگر مقدار اندیکاتور برای کندل قبلی برابر EMA1، ضریب هموارسازی m و قیمت کندل فعلی برابر با q باشد، در این حالت مقدار EMA فعلی با فرمول زیر محاسبه می‌شود.

EMA=(qm)+(EMA1(1-m))

تفاوت اندیکاتور EMA و اندیکاتور SMA چیست؟

اندیکاتورهای EMA و SMA هر دو جزو میانگین متحرک هستند و تفاوت اصلی آن‌ها در نحوه محاسبه مقدار آن‌ها است. در هر دو این اندیکاتورها از قیمت در دوره‌های مختلف برای میانگین‌گیری استفاده می‌شود اما اندیکاتور EMA تاثیر بیشتری از داده‌های آخر می‌پذیرد و به همین دلیل می‌تواند تغییرات را با سرعت بیشتری به نسبت اندیکاتور SMA نمایش دهد. تفاوت موجود بین این دو اندیکاتور به معنی اولویت داشتن آن‌ها بر یکدیگر نیست.

نکته مهم این است که کاربران از مووینگ اورجی که بیشترین تطابق را با نمودار قیمت دارد برای تحلیل خود استفاده کنند.

کاربرد Moving Average در تشخیص سطوح حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت یکی از اصلی‌ترین ابزارهای تریدرها برای تشخیص نقاط مناسب ورود و خروج به معامله است. سطح حمایت سطحی است که در روندهای نزولی از قیمت حمایت و از ریزش آن جلوگیری می‌کند. در مقابل، سطح مقاومت به عنوان یک سد در برابر رشد قیمت عمل کرده و از صعود بیشتر آن جلوگیری می‌کند.

اندیکاتورمیانگین متحرک Moving Average بسته به روند قیمت می‌تواند به عنوان سطح حمایت یا مقاومت داینامیک برای قیمت عمل کنند. منظور از داینامیک بودن این سطوح این است که این اندیکاتورها همزمان با قیمت حرکت می‌کنند و محل حمایت و مقاومت آن در طی زمان تغییر می‌کند. در صورتی که در طی یک روند قیمتی، میانگین متحرک (Moving Average) حداقل دوبار به عنوان سطح حمایت یا مقاومت داینامیک برای قیمت عمل کند، سطح معتبری شناخته می‌شود و می‌توان از آن به عنوان سطح حمایت یا مقاومت معتبر در برخورد بعدی استفاده کرد.

کاربرد میانگین متحرک (Moving Average) در تشخیص روند

دومین کاربرد میانگین متحرک (Moving Average) برای تشخیص جهت و قدرت روندها است. برای تشخیص جهت روند قیمت می‌توان به شیب میانگین متحرک (Moving Average) توجه کرد. اگر شیب این اندیکاتور مثبت باشد نشان می‌دهد که جهت روند صعودی و اگر شیب منفی باشد نشان‌دهنده جهت روند نزولی است. برای تشخیص بهتر جهت روند می‌توان به طور همزمان از چندین اندیکاتور EMA یا SMA با دوره‌های متفاوت استفاده کرد.

در این صورت اگر اندیکاتورها همگی شیب مثبت داشته باشند و اندیکاتورهای با دوره کمتر بالای اندیکاتورهای با دوره بیشتر قرار بگیرند روند صعودی است و برعکس این حالت روند نزولی خواهد بود. افقی شدن اندیکاتورهای میانگین متحرک Moving average نشان‌دهنده روند خنثی در نمودار قیمت است. علاوه بر تشخیص جهت روند از مووینگ اورج می‌توان برای تشخیص قدرت روند نیز استفاده کرد. برای این منظور باید به فاصله قیمت از اندیکاتور میانگین متحرک Moving Average توجه کرد.

هر چه فاصله قیمت با این اندیکاتور بیشتر باشد نشان‌دهنده قدرتمند بودن روند است. اگر از چند اندیکاتور Moving Average میانگین متحرک استفاده می‌کنید، می‌توانید قدرت روند را در فاصله بین اندیکاتورها با یکدیگر نیز مشاهده کنید. توجه داشته باشید که میانگین متحرک اندیکاتوری پس رو است و معمولا سعی می‌کند قیمت را به خود جذب کند. بنابراین قدرتمند بودن روند در آن نشانی از گذشته است و نه آینده.

استراتژی تقاطع مرگ و تقاطع طلایی در Moving Average

یکی از استراتژی‌هایی که به طور کلی بر پایه میانگین متحرک Moving Average بنا شده است استراتژی تقاطع طلایی یا تقاطع مرگ است. در این استراتژی معامله‌گران از دو یا چند اندیکاتور مووینگ اورج برای تحلیل شرایط استفاده می‌کنند. ایده پشت این استراتژی بسیار ساده است. اگر اندیکاتورهای با دوره پایین بتوانند اندیکاتور با دوره بالا را رو به بالا و با شیب قابل قبول قطع کنند، تقاطع طلایی است و معامله‌گران می‌توانند وارد معامله خرید شوند.

در شرایط برعکس، اگر اندیکاتور با دوره زمانی پایین اندیکاتور با دوره بالا را با شیب مناسب رو به پایین قطع کند، تقاطع مرگ است و کاربران می‌توانند وارد معامله فروش شده یا از معامه خرید خارج شوند. در این سیستم نمودار قیمت نیز می‌تواند به عنوان یک اندیکاتور با دوره زمانی یک در نظر گرفته شود و تقاطع آن با سایر اندیکاتورهای موجود در نمودار مورد بررسی قرار بگیرد. هر چه تعداد اندیکاتورهای موجود در نمودار بیشتر باشد و شرایط گفته شده برای هر دو جفت آن‌ها صدق کند، شرایط برای ورود به معامله بهتر خواهد بود.

این استراتژی در بیشتر تایم فریم‌ها قابل استفاده است اما بهتر است خروجی آن با دوره‌های زمانی مختلف در گذشته نمودار مورد ارزیابی قرار گیرد. این استراتژی در شرایط که قیمت وارد روند ساید شود قابل استفاده نیست و حتما باید روند صعودی یا نزولی باشد.

بهترین دوره زمانی میانگین متحرک Moving Average چیست؟

دوره زمانی به طور مستقیم بر روی مقادیر میانگین متحرک Moving Average تاثیر می‌گذارد و به همین دلیل یکی از مهم‌ترین متغیرهای این اندیکاتور است. با این حال، مقدار مشخصی به عنوان بهترین دوره زمانی برای مووینگ اورج مشخص نمی‌شود. دلیل این امر این است که بازارهای مالی مختلف و دارایی‌های متنوع موجود در هر بازار هر کدام به اعداد مشخصی واکنش می‌دهند.

به همین دلیل بهتر است با بررسی اعداد مختلف در هر نمودار، بهترین دوزه زمانی برای آن را تشخیص داد. به هر حال در تحلیل‌های کوتاه مدتی استفاده از دوره‌های کوتاه 7، 14 و 30 روزه متداول است در حالی که در تحلیل میان مدتی از 50 و در تحلیل بلند مدتی از دوره 100 یا 200 استفاده می‌شود.

ثبت دیدگاه

کد امنیتی

0دیدگاه

دیدگاهی ثبت نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهتان ثبت میشود.