دنیای دوست داشتنی ارزهای دیجیتال را بشناسیم
دنیای دوست داشتنی ارزهای دیجیتال به معنای واقعی دوست داشتنی است و کمتر کسی را می توان یافت که با این جهان پر رمز و راز و ارز! آشنا شده باشد و به قول معروف عاشق و واله آن نشده باشد. در این دنیای پرهیاهو می توان سودهای چند صد درصدی در یک روز را دید و بی ارزش شدن
به معنای واقعی کلمه در همان روز را نیز مشاهده کرد! اینکه یک روز اسکویید گیمی بیاید و به پرطرفدارترین سریال دنیا تبدیل شود و یکی آن طرف دنیا برایش رمزارزی بسازد و کلی سود کند و از سوی دیگر و چند روز بعد همان بلای معروف سریال سر دارندگان این رمز ارز و البته شت کوین نازل شود.نیای دوست داشتنی ارزهای دیجیتال به معنای واقعی دوست داشتنی است و کمتر کسی را می توان یافت که با این جهان پر رمز و راز و ارز! آشنا شده باشد و به قول معروف عاشق و واله آن نشده باشد. در این دنیای پرهیاهو می توان سودهای چند صد درصدی در یک روز را دید و بی ارزش شدن به معنای واقعی کلمه در همان روز را نیز مشاهده کرد! اینکه یک روز اسکویید گیمی بیاید و به پرطرفدارترین سریال دنیا تبدیل شود و یکی آن طرف دنیا برایش رمزارزی بسازد و کلی سود کند و از سوی دیگر و چند روز بعد همان بلای معروف سریال سر دارندگان این رمز ارز و البته شت کوین نازل شود. دنیای ارزهای دیجیتال چیزی فراتر از خرید و فروش هایی است که این روزها ما انجام میدهیم و به طور کلی کسانی که پشت ماجرای ارزهای دیجیتال یا به طور کلی بلاک چین قرار گرفته اند به دنبال این هستند که تغییرات زیادی در دنیا پیرامونی ما بدهند. قرار بر این هست که بانکها دیگر به معنای فعلی وجود نداشته باشند، حاکمیت ها نتوانند ارزش پول مردم را به این ترتیب از بین ببرند و یا کشوری مثل آمریکا نتواند با چاپ بی رویه دلارش و بدون توجه به بدهی های چند تریلیون دلاریش، اقتصاد دنیا را تحت تاثیر قرار دهد. در دنیای ارزهای دیجیتال قرار بر این است که اگر یک نفر یک بیت کوین داشت ، 50 سال دیگر آن بیت کوین در دنیای رمزارزها به همان اندازه یک بیت کوین بیارزد و یا راحت تر بگوییم که اگر 1 از 21 میلیون بیت کوین نهایی بازار در دست کسی است و او صاحب 1/21000000 از ثروت بیت کوینی دنیاست، 50 سال دیگر نیز او به همین مقدار دارایی داشته باشد. خب شاید بگویید که این چیز عجیبی نیست ولی در یک مثال ساده می توان آن را فهمید. مثلا شما فرض کنید در حال حاضر 100 میلیون تومان پول دارید و کل پول موجود در یک کشور 1 میلیارد تومان است. شما عملا یک دهم ثروت کل کشور را در اختیار دارید ولی یک سال بعد بانک مرکزی کشور تصمیم میگیرد که پول چاپ کند و با چاپ پول، ثروت کل کشور به 10 میلیارد تومان می رسد ولی عملا تغییری در دارایی شما رخ نداده است. این یعنی شما حالا فقط یک درصد از ثروت کل کشور را در اختیار دارید. به همین راحتی قدرت یک دهمی شما تبدیل به یک صدم شد! ارزهای دیجیتال با قابلیت غیرمتمرکز بودنشان آمده اند که کم کم این تمرکز، حاکمیت، تورم و هزار مشکل دیگر را حل کنند. آمده اند که به کشورها کمک کنند فارغ از زورگویی های معمول به فعالیت های سالم اقتصادی بپردازند و هر کسی که به معنای واقعی کلمه بتواند اقتصاد سالم تری را پیش ببرد، کشور موفق تری باشد. کشوری نتواند با چاپ زورگویانه اسکناسش و تبدیل آن به بزرگترین صادرات کشورش به دیگر کشورها حکمفرمایی کند و از سوی دیگر کشوری به دلیل همین زورگویی ها روز به روز با کاهش ارزش پولش روبرو شود. در دنیای بلاک چین می توان گفت که برنامه ریزی برای یک آینده بهتر امکان پذیرتر از زمانی است که فعالیت های متمرکز فعلی وجود دارد و مردم می توانند به صورت عادلانه به تلاش خود ادامه دهند و به میزان تلاش و افکار و عقاید اقتصادی خود از کیک اقتصادی بهره مند شوند. دوباره سوالمان را می پرسیم و شما فعلا بر اساس همین چند خط به ما بگویید که آیا این دنیای پر رمز و راز و ارز، دوست داشتنی نیست؟ در مقالات بعدی بیشتر در این رابطه صحبت خواهیم کرد.
ثبت دیدگاه
0دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاهتان ثبت میشود.