تحلیل تکنیکال یا پرایس اکشن؛ کدام کاربردیتر است؟
تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن دو روش مهم تحلیل در بازارهای مالی هستند این دو رویکرد را میتوان روشهای اصلی برای انجام انواع معاملات در بازارهای مالی دانست. استفاده معاملهگران مختلف از هر کدام از آنها باعث شده تا حرفهای زیادی درباره مزیتها،
معایب و ویژگیهای کاربردی آنها وجود داشته باشد.
بحث در مورد تحلیل تکنیکال یا پرایس اکشن و مقایسه آنها قدمت دیرینهای دارد. این دو معیار تا حدی به هم نزدیک و مشابه هستند، بهطوریکه تا امروز، هیچ تحلیلگری موفق نشده برتری واضح و مشخصی را برای آنها در نظر بگیرد.
معاملهگران پرایس اکشن معتقدند معاملاتی که با استفاده از این روش تحلیل انجام میشوند، نتیجه بهتری دارند؛ زیرا از تحرکات بازار عقب نمیمانند. این در حالی است که معاملهگران تکنیکال، معتقدند اندیکاتورها سادهتر و قابلفهمتر از تغییرات قیمت هستند. همین ویژگی باعث میشود تا همه سرمایهگذاران و معاملهگران بتوانند از آنها استفاده کنند.
به این دلیل که برای استفاده از اندیکاتورها لازم نیست معاملهگران در مورد بسیاری از چیزهای اضافی مانند الگوهای کندل استیک، سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند و … اطلاعات کسب کند.
با وجود همه آنچه تا اینجا گفتیم، به نظر شما حقیقت اصلی درباره کاربرد تحلیل تکنیکال یا پرایس اکشن چیست؟ چه ویژگیها و مزایایی را برای هر دو این سبکها میتوان در نظر گرفت؟
معاملات پرایس اکشن چیست؟
معاملات پرایس اکشن، معامله بدون اندیکاتور است!
این روش یک سبک معاملاتی است که در آن معاملهگران نمودارها را تجزیهوتحلیل میکنند و با استفاده از حرکات قیمت، بهجای استفاده از اندیکاتورها، قدمهای معاملاتی بعدی خود را تعیین میکنند.
مزایای معاملات پرایس اکشن
معاملات پرایس اکشن به هر معاملهگر اجازه میدهد تا نتیجهگیری منحصر بهفردی را از تجزیهوتحلیل خود بگیرد.
این کار باعث میشود تا معاملهگران کنترل بیشتری روی تصمیمات معاملاتی خود داشته باشند، زیرا تعیین حرکت بعدی معاملاتی میتواند بر مبنای تحلیلی باشد که بر اساس پرایس اکشن به وجود آمده است.
جدای از تفسیر ذهنی معاملات پرایس اکشن، روش معاملهگر برای استفاده از اطلاعات این معاملات در نمودارها هم ذهنی است. بهعنوانمثال، یک معاملهگر میتواند خط حمایتی موردنظر خود برای بررسی حرکت نمودار را تا نوک پایینتر کندل استیکهای نمودار بکشد. این در حالی است که یک معاملهگر دیگر میتواند قسمت دیگری از نمودار را برای تعیین خط معاملاتی موردنظر خود در نظر بگیرد.
هیچ درست یا نادرستی درباره سبک معاملاتی پرایس اکشن وجود ندارد. همین موضوع باعث شده تا پرایس اکشن تقریباً در هر نوع استراتژی معاملاتی مورداستفاده قرار بگیرد.
معایب معاملات پرایس اکشن
تحلیل پرایس اکشن نمیتواند بهصورت خودکار یا توسط ابزارهای تحلیلی از پیش تعیین شده، انجام شود. معاملهگر معمولاً باید همه چیزهایی را که نیاز دارد خودش در نمودار ترسیم کند. همین موضوع باعث شده تا یک روش زمانبر باشد.
بااینحال، برخی از اندیکاتورهای مفید وجود دارد که میتواند به معاملهگران در خودکارسازی برخی از ابزارهای اقدام قیمت، مانند خط روند خودکار FXSSI و نشانگرهای حمایت و مقاومت کمک کند.
هر معاملهگری میتواند سیگنالها را متفاوت تفسیر کند. بهعنوانمثال، شکستن یک کندل از سطح پشتیبانی میتواند بهعنوان شکست یا شکست کاذب سهم یا کریپتو تلقی شود. این میتواند خبر بدی برای معاملهگران تازهکار که هنوز به طور کامل درک نکردهاند که هنگام استفاده از معاملات پرایس اکشن چه تفاسیری را باید رعایت کنند، باشد.
معاملات مبتنی بر اندیکاتور چیست؟
معاملات مبتنی بر اندیکاتور یک سبک معاملاتی تحلیل تکنیکال است که برای تجزیهوتحلیل یک جفت ارز و تولید سیگنال بر اندیکاتورها متکی است.
مزایای معاملات مبتنی بر اندیکاتور سیگنالهای نشانگرها معمولاً بدون ابهام هستند. آنها برای اکثر معاملهگران معنی یکسانی دارند؛ زیرا نشانگرها معمولاً از رنگهای از پیش تعریف شده، خطوط متقاطع و انواع گرافیکهای از پیش شناخته شده برای درک نمودار و تحلیلهای خود استفاده میکنند.
برای مثال، تصور کنید که یک معاملهگر از اندیکاتورهای میانگین متحرک دورهای 20 و 50 در نمودار استفاده میکند. عبور 20 MA از 50 MA (به بالا)، صرفنظر از سبک معاملاتی معاملهگر، همیشه یک سیگنال خرید است. اگر 20 MA از 50 MA عبور کند (به پایین)، بهعنوان یک سیگنال فروش واضح در نظر گرفته میشود.
اندیکاتورها کمتر مستعد خطای انسانی هستند، زیرا بر اساس برنامهریزی و محاسبات محض انجام میشوند. هر معاملهگر با استفاده از تنظیمات نشانگر، خروجی یکسانی را دریافت میکند. همچنین یادگیری معامله با اندیکاتورها برای معاملهگران تازهکار بسیار آسان است.
معایب معاملات مبتنی بر اندیکاتور
هیچکس نمیداند پشت ظاهر جذاب بسیاری از شاخصها چه میگذرد. در نتیجه، هیچ راهی برای تشخیص اینکه نشانگرها بدون آزمایش دقیق سیگنالهای خوب یا بدی میدهند، وجود ندارد.
بسیاری از اندیکاتورها ممکن است پشت سرهم سیگنال خرید و فروش صادر کنند، همچنین میتوانند دچار lagging یا تاخیر در هماهنگ شدن با تغییرات بازار شوند. ندانستن این که شما کدام یک را انجام میدهید، میتواند معاملهگران تازهکار را به اشتباهات زیادی در هنگام معامله سوق دهد.
در نهایت تکنیکال یا پرایس اکشن
با درنظرگرفتن اینکه چقدر معاملات پرایس اکشن در مقایسه با معاملات با اندیکاتورها متفاوت بوده، شگفتانگیز است که آنها شباهتهایی با یکدیگر داشته باشند.
هم معاملهگران پرایس اکشن و هم معاملهگران اندیکاتور تمام تصمیمهای معاملاتی خود را با استفاده از نمودار قیمت میگیرند و هر دو تعیین میکنند که بازار احتمالاً به کدام سمت حرکت میکند.
معاملهگران پرایس اکشن معمولاً تمایل دارند قیمت فعلی بازار را دررابطهبا قیمت گذشته بازار تجزیهوتحلیل کنند تا متوجه شوند که بازار احتمالاً به کدام سمت حرکت میکند. این در حالی است که معاملهگران اندیکاتور فقط قیمت گذشته بازار را تجزیهوتحلیل میکنند تا بفهمند بازار کجاست یا قرار است تحرکی داشته باشد یا نه.
همه اندیکاتورها از قیمتهای گذشته بازار مشتق شدهاند که اساساً به این معنی است که معاملهگران اندیکاتور فقط با استفاده از گذشته سعی در پیشبینی آینده دارند.
معاملهگران پرایس اکشن نیز با یک تفاوت بسیار مهم این کار را انجام میدهند. آنها سعی میکنند آینده را با ترکیب آنچه در گذشته اتفاق افتاده و با آنچه در حال اتفاق میافتد، پیشبینی کنند.
معمولا در یک استراتژی معاملاتی پرایس اکشن، معاملهگر، سطحی را در بازار تعیین میکند که بر اساس تاریخچه قیمت گذشته شکل گرفته است، و سپس قیمت را تماشا میکند تا ببیند وقتی بازار به سطح قبلی بازگردد، چه اتفاقی میافتد.
اگر بازار به سطح قبلی بازگردد و یک الگوی قیمتی تولید کند که معاملهگر از آن اطلاع دارد، میتواند بهعنوان نشانهای باشد که بازار میخواهد معکوس شود و از سطح فاصله بگیرد، در این صورت ممکن است برای امتحان وارد معامله شود.
مثالی را در نظر بگیرید که در آن معاملهگر پرایس اکشن از گذشته در ارتباط با زمان حال استفاده کرده است تا فرضیهای مبنی بر اینکه ممکن است بازار در آینده نزدیک به کجا خواهد رفت، فرموله کند. او میداند که سطح بازار در گذشته معکوس شده است، اما نمیداند که آیا در آینده در سطح بازار معکوس خواهد شد یا خیر.
بنابراین بهجای اینکه فقط وارد یک معامله جدید شود که نتیجه آن تحت بازگشت بازار موفقیتآمیز خواهد بود، منتظر میماند تا بازار به سطح بازگردد تا ببیند آیا پرایس اکشن حاصله تأیید میکند که بازار شانس بالایی برای برگشت از خط حمایت دارد یا خیر.
اکثر معاملهگران پرایس اکشن اینگونه معامله میکنند؛ آنها یا از گذشته ترکیب شده با حال برای تصمیمگیری معاملات خود استفاده میکنند یا فقط تصمیمات خود را بر اساس آنچه در حال رخ دادن است میچینند. اما معاملهگران متکی بر اندیکاتور، تمام تصمیمات خود را در مورد چیزهایی میگیرند که در گذشته اتفاق افتاده است. آنها گذشته را با زمان حال ترکیب نمیکنند مانند معاملهگران پرایس اکشن، آنها فقط از معاملاتی که در گذشته اتفاق افتاده است استفاده میکنند.
دلیل این امر این است که همه اندیکاتورهای معاملاتی از روی تغییرات گذشته قیمت محاسبه میشوند، بنابراین آنها اطلاعات معاملهگر را بر اساس آنچه در حال حاضر اتفاق میافتد نشان نمیدهند، بلکه اطلاعاتی را بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده است به آنها نشان میدهند.
بهعنوانمثال، یکی از محبوبترین استراتژیهای معاملاتی، اندیکاتور میانگین متحرک است. تقاطع میانگین متحرک استراتژی است که در آن معاملهگر اندیکاتور یک میانگین متحرک سریع و یک میانگین متحرک کند را در نمودار خود قرار میدهد و سپس منتظر میماند تا میانگین سریع از میانگین کند عبور کند.
هنگامی که آنها عبور میکنند، معاملهگر اندیکاتور در جهتی وارد معامله میشود که میانگین سریع از میانگین کند عبور کرده است، زیرا قرار است عبور یک میانگین از دیگری سیگنالی باشد که نشاندهنده معکوس شدن روند بازار است.
زمانی که میانگین سریع از میانگین کند عبور کند، معاملهگر اندیکاتور وارد معامله خرید میشود. مسئله این است که میانگینها از تاریخچه قیمتهای گذشته محاسبه میشوند، به این معنی که آنها فقط زمانی میتوانند از یکدیگر عبور کنند که بازار قبلاً در جهتی حرکت کرده باشد که در حال حاضر برگشت به آن صورت گرفته است.
به عبارت دیگر، اگر به تصویر نگاه کنید، میبینید که در نقطهای که با فلش علامتگذاری شده، بازار شروع به برگشت به سمت بالا میکند، این روند در حال انجام است تا زمانی که کندل موردنظر که با عبارت X مشخص شده، تشکیل شود. اما همانطور که میبینید اندیکاتور با تاخیر سیگنال فروش را صادر کرده است. مهمترین عامل چنین اتفاقی هم این است که رفتار آنها بر اساس عملکرد قیمت گذشته هستند.
معاملهگرانی که تمام تصمیمات خود را با استفاده از اندیکاتورها میگیرند همیشه در واکنش به تغییرات بازار دیر اقدام میکنند و اکثرا هم مهم نیست از کدام اندیکاتور یا استراتژی استفاده کنند!
یکی دیگر از تفاوتهای واضحتر بین معاملات تکنیکال و پرایس اکشن این است که نمودارهای شما هنگام معامله با اندیکاتورها در مقایسه با آنچه که هنگام معامله با پرایس اکشن به نظر میرسند، شلوغتر هستند.
مزیتهای بیشتر پرایس اکشن
اکنون که به برخی از شباهتها و تفاوتهای بین تکنیکال و پرایس اکشن نگاهی انداختیم، میتوانیم دیدگاه مناسبتری برای انتخاب میان تحلیل تکنیکال یا پرایس اکشن داشته باشیم.
باید به خاطر داشته باشید، معاملهگر اندیکاتور تمام تصمیمات خود را با استفاده از اندیکاتور میگیرد، برای او فرقی نمیکند که بازار معکوس شده و قیمت در حال نزول باشد، تا زمانی که بهاندازهای کاهش پیدا نکند که میانگینها دوباره به عقب بروند، او معتقد نیست که تغییری صورت گرفته است.
مدت کوتاهی پس از سقوط بازار به زیر نقطهای که معاملهگر اندیکاتور، معامله خرید خود را انجام داده بود، میانگین سریع از میانگین کند عبور میکند و معاملهگر اندیکاتور معامله طولانی زیانده خود را میبندد.
اگر بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، دلیل شکست این معاملهگر این بود که استراتژی معاملاتی او مبتنی بر تلاش برای پیشبینی آینده با استفاده از گذشته است. میانگینهای متحرک تا زمانی که بازار معکوس نشده باشد نمیتوانند از یکدیگر عبور کنند، بنابراین معاملهگر اندیکاتور همیشه دیر متوجه میشود که یک چرخش در بازار رخ داده است.
وقتی کندل مشخصشده با یک فلش رو به پایین شکل گرفت، معاملهگر میدانست که احتمالاً بازار شروع به سقوط خواهد کرد، زیرا این کندل نزولی است؛ کندلی که نشاندهنده یک چرخش در بازار است.
معاملهگر اندیکاتور هرگز به این اطلاعات دسترسی نداشت زیرا او تنها به اندیکاتورهای خود تکیه میکند تا به او بگویند چه اتفاقی در بازار میافتد. زمانی که کندل نزولی شکل گرفت، معاملهگر پرایس اکشن احتمالاً معامله خود را میبست، اما معاملهگر اندیکاتور به ترید خود ادامه میداد، زیرا او میانگینهای متحرک او هنوز سیگنال فروش صادر نکرده بودند، بنابراین در ذهن او بازار همچنان به حرکت بالاتر ادامه خواهد داد.
این مثال یکی از مزایایی است که میتوان پرایس اکشن را نسبت به تحلیل تکنیکال برتر دانست، بااینوجود، هنوز هم هیچ راهنمایی بهاندازه استراتژی معاملاتی هر فرد، نمیتواند برتری هیچ یک از این تحلیلها را ثابت کند.
اینکه تحلیل تکنیکال یا پرایس اکشن بهتر است، کاملا به ترجیحات شما بهعنوان یک معاملهگر بستگی دارد.
هر رویکردی تنها میتواند به اندازهای خوبی باشد که معاملهگر از آن استفاده میکند. یک معاملهگر مبتنی بر اندیکاتور ممکن است به طور مداوم معاملات سودآوری را فقط بر اساس یک اندیکاتور انجام دهد، در حالی که دیگری تا 5 اندیکاتور را در نمودار خود انباشته کند و همچنان ضررهای ثابتی داشته باشد.
به طور مشابه، دو معاملهگر پرایس اکشن ممکن است عمل قیمت یکسان را به طور متفاوت تفسیر کنند و هر کدام از نظر سود و زیان در نقطه مقابل قرار گیرند. از اینرو ما به شما توصیه میکنیم از هر دو استفاده کنید. در واقع از نقاط قوت یکی برای تکمیل نقاط ضعف دیگری استفاده کنید.
میتوانید به قدرت اندیکاتورها تکیه کنید و قضاوت خود را بر اساس پرایس اکشن تکمیل کنید. بهعنوانمثال، شما صبر میکنید تا اندیکاتور شما سیگنال خرید به شما بدهد و از پرایس اکشن برای تعیین نقطه ورودی خود استفاده میکنید.
به طور خلاصه، انتخاب تکنیکال یا پرایس اکشن، رویکردی است که خودتان و بر اساس سبک معاملاتیتان انتخاب کنید. بااینحال، فراموش نکنید که هیچ چیز شما را از استفاده از هر دوی آنها باز نمیدارد!
ثبت دیدگاه
0دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاهتان ثبت میشود.