تئوری دست نامرئی در معاملات ارز دیجیتال چیست؟
تئوری دست نامرئی در معاملات ارز دیجیتال، یک تئوری کنجکاوانه است که برخی معتقدند در پشت حرکات قیمتی ارزهای دیجیتال، عواملی نامرئی و تحت تأثیر قرار گرفته
وجود دارند. این تئوری معتقد است که عواملی مانند نهادها، بانکها، صندوقهای سرمایهگذاری، سرمایهگذاران بزرگ و حتی دولتها، با استفاده از روشهای نامرئی و ناشناخته، قادر به تأثیرگذاری بر بازارهای ارز دیجیتال هستند.
به عنوان مثال، طرفداران این تئوری معتقدند که بانکها و نهادهای مالی قدرت بزرگی برای تحریک یا کنترل قیمتهای ارزهای دیجیتال دارند. آنها میتوانند با خرید یا فروش بزرگ مقادیری از ارزها، قیمت را به سمتی هدایت کنند که برای آنها منافعی دارد. این عملیات میتواند به صورت ناگهانی و با استفاده از الگوریتمها و روشهای مختلف صورت گیرد که برای عموم بازار قابل پیشبینی نباشد.
به طور کلی، تئوری دست نامرئی در معاملات ارز دیجیتال به طور گستردهتری مرتبط با مفهوم تئوری توطئه است. این تئوری معتقد است که نهادهای قدرتمند و کلان برخی از عملیاتهای نامرئی را انجام میدهند تا به صورت ناعادلانه بازار را تحت تأثیر قرار دهند و از آن بهرهبرداری کنند.
مهم است توجه داشته باشید که تئوری دست نامرئی در معاملات ارز دیجیتال هنوز به طور علمی تأیید یا رد نشده است و بسیاری از افراد به آن با انتقاد نگریسته و این تئوری را به عنوان نظریهای توطئهای در نظر میگیرند. همچنین، عوامل دیگری مانند عرضه و تقاضا، اخبار و رویدادهای جهانی، فعالیتهای معاملهگران و عوامل فنی نیز بر بازارهای ارز دیجیتال تأثیرگذار هستند.
نظریه دست نامرئی چیست؟
تئوری دست نامرئی مفهومی است که در نظریه انتخاب منطقی شناخته می شود و بیان می کند که افراد بر تصمیمات خود کنترل دارند و تصمیمات خود را بر اساس ملاحظات عقلانی می گیرند نه انگیزه های ناخودآگاه مانند تأثیرات فرهنگی یا محیطی.
تئوری دست نامرئی برای توصیف استعاری نیروهای نامرئی پشت بازار اقتصاد آزاد استفاده می شود.(اقتصادی با دخالت کم یا بدون دخالت دولت) و توضیح میدهد که اگر آزادی تولید و مصرف، همراه با نفع خود شخص باشد، سود شخصی سبب منفعت کل جامعه میشود.
تاریخچه نظریه دست نامرئی
تئوری دست نامرئی (Invisible Hand Theory) در واقع یک مفهوم اقتصادی است که در اوایل قرن ۱۸ توسط اقتصاددان اسکاتلندی آدام اسمیت (Adam Smith) مطرح شد. این تئوری اساساً بر اصل خودراهبری بازار و نقش تأثیرگذاری اقتصادیی که افراد به طور خودبخود در جهت تأمین نیازهای خود عمل میکنند، تأکید دارد.
آدام اسمیت در کتاب "ثروت ملل" (The Wealth of Nations) که در سال ۱۷۶۶ منتشر شد، به تئوری دست نامرئی اشاره کرد. وی معتقد بود که هر فرد در تلاش برای تأمین نیازهای شخصی خود، به صورت ناخودآگاه به تأمین نیازهای جامعه نیز کمک میکند. به عبارت دیگر، اقتصاد بازاری به طور خودبخود به بهبود جامعه منجر میشود و نیازهای افراد را تأمین میکند.
اما در طول زمان، مفهوم تئوری دست نامرئی به دستههای مختلفی از اقتصاددانان تعبیر شده است. به عنوان مثال، در دهه ۱۹۷۰، نوآمندیا اسنو (Amartya Sen)، اقتصاددان برجسته هندی، تئوری دست نامرئی را به عنوان تعادل منصفانه بین خصوصی و عمومی در اقتصاد بررسی کرد. وی اعتقاد داشت که تنها با تأمین زمینههای مناسب برای رشد و توسعه فردی، میتوان از تأثیر دست نامرئی در جهت بهبود جامعه بهرهبرداری کرد.
همچنین، در معاملات ارز دیجیتال، تئوری دست نامرئی به عنوان یک تئوری کنجکاوانه مطرح شده است. این تئوری معتقد است که عواملی مانند نهادها و سرمایهگذاران بزرگ، با استفاده از روشهای نامرئی و تأثیرپذیر، قادر به تحریک بازارهای ارز دیجیتال هستند. اما این تئوری هنوز به طور قطعی تأیید یا رد نشده است و بسیاری از افراد به آن با انتقاد نگریسته و به عنوان یک نظریه توطئهای در نظر میگیرند.
دست نامرئی در بازار ارزهای دیجیتال
در بازار ارزهای دیجیتال، تئوری دست نامرئی معمولاً به طور مستقیم به کار نمیرود، به عبارت دیگر، این تئوری در مورد بازار ارزهای دیجیتال به صورت کلی بیشتر به چالش کشیده میشود. با این حال، برخی از افراد و معاملهگران معتقدند که برخی عوامل نامرئی میتوانند تأثیری بر روند قیمتگذاری و حرکت بازار ارزهای دیجیتال داشته باشند. در ادامه، برخی از این عوامل را بررسی خواهیم کرد:
-
نهادها و سازمانها: بانکها، صندوقهای سرمایهگذاری، شرکتهای بزرگ و سایر نهادها میتوانند با حجم بالای معاملات و تحرکات بزرگ در بازار ارزهای دیجیتال، تأثیر قابل توجهی بر قیمتها و بازارها داشته باشند.
-
خبرها و رویدادها: اعلانها، اخبار و رویدادهای مهم در حوزه ارزهای دیجیتال میتوانند باعث تغییر قیمتها و حرکت بازار شوند. اطلاعات درست و به موقع در مورد طرحها، همکاریها، قوانین و مقررات جدید و سایر موارد مرتبط میتواند تأثیر چشمگیری بر بازار داشته باشد.
-
فعالیتهای معاملهگران: عملکرد و تصمیمات معاملهگران حرفهای و سرمایهگذاران بزرگ در بازار ارزهای دیجیتال میتواند تأثیر مهمی بر روند قیمتگذاری داشته باشد. عملکرد معاملهگران مشهور و تأثیرگذار میتواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و حرکت بازار را تغییر دهد.
-
عوامل فنی: تحلیلهای فنی، الگوریتمها و روشهای مبتنی بر دادههای بازار میتوانند تأثیری بر روند قیمتگذاری داشته باشند. برخی از معاملهگران از تحلیلهای فنی برای تصمیمگیری در مورد ورود و خروج از بازار استفاده میکنند و این میتواند تأثیرات قابل توجهی بر قیمتها داشته باشد.
مهم است توجه داشته باشید که تأثیر این عوامل و تئوری دست نامرئی در بازار ارزدیجیتال به طور کامل قابل پیشبینی نیست و ممکن است تحت تأثیر عوامل دیگری نیز قرار بگیرد. علاوه بر این، بازار ارزهای دیجیتال با پویایی بالا و عدم وجود نظم مرکزی مواجه است که میتواند سبب شدیدتر شدن تأثیر عوامل نامرئی بشود. بنابراین، درک دقیق و قطعی از تأثیر تئوری دست نامرئی در بازار ارزهای دیجیتال مسئلهای پیچیده است و تحلیلهای دقیق تکنیکال و بنیادی بازار میتواند برای درک بهتر روند بازار مفیدتر باشد.
تئوری دست نامرئی به شما کمک میکند تا راههایی را که بازار بر اساس آنها تنظیم میشود و چگونگی وجود تعادل در آن را درک کنید، حتی در یک صحنه وحشی پر از نهنگهای کریپتو.
ثبت دیدگاه
0دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاهتان ثبت میشود.